بچه‌های‌قلم |aviniha.blog.ir

بچه‌های‌قلم |aviniha.blog.ir

" چهل میلیون معلم و دانش‌آموز و والدین، مستقیم با آموزش و پرورش مرتبط‌ اند.برای آموزش و پرورش هرچه هزینه کنیم، سرمایه‌گذاری است.اقتصاد آموزش و پرورش مثل هیچ دستگاهی نیست.باید این بخش را مورد توجه ویژه قرار داد. این بازده دارد و ارزش افزوده ایجاد می‌کند. "
رهبر معظم انقلاب

Reba.ir
دوستان مجازی

همه حرفمو این روضه میزنه

توی دنیا محرم رو این طوری میشناسن!!

مپندار که تنها عاشورائیان را بدان بلا آزموده اند و لاغیر … صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است …ای دل تو چه می کنی؟ می مانی؟ یا می روی؟

داد از آن اختیار، که تو را از حسین (ع) جدا کند…

آقا مرتضی آوینی


نه زیاد بی‌ربط :در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تورا می بوسند طناب دار تو را می بافند...

پانوشت:” هــــیس…{خواهشه نه دستور}!



دریافت

این روزها که افق نو +را لغو میکنند+،و

پوستر های صداقت امریکایی را از بیلبورد ها جمع میکنند و جایش تبلیغ فیلم سینمایی* میگذارند ؛

بیشتر حرفت را میفهمم  آقاســیـد,که گفته بودی:

         در این کشور همه آزادند بجز بچه حزب اللهی ها!!!


*:حالا بماند بنر تبلیغاتی برخی فیلم ها آدم را یاد تبلیغ رژ لب یا ...می اندازدتا فیلم؛عادت کرده ایم؛ملالی نیست!!!

مدیونید اگر فکر کنید این جملات به کسی  ربط داشته باشد!

 دبیر جلسه: خب آقایون وزرا ساین اوت کنن و از فضای مجازی تشریف بیارن تو فضای حقیقی تا جلسه رو آغاز کنیم.

وزیر ورزش: من نگرانی خودم رو از این وضعیت اعلام میکنم. این فیس بوک بازی به شدت باعث عدم تحرک شده.

آقای مشاور: نه که حالا این کابینه تو این سن و سال حال و حوصله ورزش کردن دارند!

(خنده اعضای هیئت دولت)

دبیر جلسه: دستور جلسه امروز درباره تعرفه واردات است. آقایون شروع کنند به بحث کردن.

رییس میراث فرهنگی: به نظر من از تعرفه توتون شروع کنیم!ادامه در ادامه مطلب




چه شد که جشنواره افق نو کنسل شد؟+

اگه دوست داشتید ، با صدای کم بشنوید و ..  بخونید !


 دانلود +

پیرمرد کم حرف بود

مغازه ش همیشه بوی بخار آب و ته مونده ی عطر می داد

مث اکثر سلمونیا یه علاءالدین داشت که روش کتری آب بود

تیغ جدید که از بسته باز می کرد ، 

سر پنبه رو از آب جوش تو کتری ، تَر می کرد

و می کشید به پشت گوش و گردن 

ـ هم پنبه رو ... هم تیغ رو ـ


پیرمرد کم حرف بود بلکه بی حرف !

هیچ جمله ( یا حتی کلمه ای ازش یادم نمیاد )

وقتی دستشو می ذاشت پس کلّه و انگشتاشو کمی فشار می داد

می فهمیدی که پیچ کلّه باید شُل شه و سَرتو خم کنی !

سر که میفتاد پایین ... یک دقیقه (شاید) وقت بود

تا همه چیزو زیر چشمی مرور کنی ...

زیرپایی ؛

ـ که آرزوی دوری بود انگار پامون بهش برسه ! ـ

درِ کمی بازِ کمد کوچیک چوبی؛

موهای روی زمین؛

پوستر "حج خونین" روی در کمد؛

کمی اون طرف تر ... روی میز .. چراغ الکلی بادی؛

ـ واسه ضدعفونی کردن ماشین اصلاح دستی ـ


دستای پیرمرد، سفت ،

ماشین اصلاح قدیمی رو می چسبید

و ماشین اصلاح هم شروع به لرزش می کرد.

هول بَرت می داشت نکنه الان زخم و زیلی شی

اما ماشین که به کله ت می رسید ، 

کانّه قطار بیفته تو ریل خودش!

دیگه صاف مسیر خودشو می رفت .. 

بی خط و خش ؛

سرتو که بالا میاوردی

پسری بالای آینه از تو قاب عکس نگاه می کرد

مث پیرمرد ، ساکت ..

وحیدی که برنگشته بود

..

چند سال به این قصه اضافه کنید

مادر وحید ( که حتماً کلی پیر شده بود ) .. رفت .

و بعدِ چند سال ، کرکره ی مغازه و .. 

پارچه ی سیاه تسلیت !

پیرمرد کم حرف هم رفت ..

و بعدش، سال ها انگار زودتر می گذشت

ما کم کم از سر ناچاری بزرگ تر شدیم

و کم کم به فکر افتادیم 

که چرا پیرمرد نای حرف نداشت انگار ..

که چرا موهای همیشه ماشین شده ی پیرمرد 

یک دست سفید بود ..

که نکنه پیرمرد ، پیرمرد نبوده و پیرمرد شده ..


...


چند هفته ی پیش

وحید داشت از پشت شیشه ی مغازه ( نزدیکای خونه ) نگاه می کرد .

گفتم قصه شو با شما قسمت کنم ؛

.. وحید، هشتاد و نُه بود که پیدا شد و برگشت !



برگرفته شده از deldel.blog.ir



آقا مرتضی در لباس بندگی...

فقط خواستم بگم...برادران و خواهران حاجی شده...حجتون قبول...


پ.ن:عکس آقا سید رو اتفاقی پیدا کردم...
پ.ن:امیدوارم در عرفه معرفت پیدا کرده باشید...و پاک پاک شده باشید...



سخنران ویژه‌ی مراسم رونمایی بخشی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «لشکر خوبان» آقای
حسن رحیم‌پور ازغدی بود که به آسیب‌شناسی حوزه‌ی ادبیات و رمان و فیلم در انقلاب اسلامی ایران پرداخت. متن زیر برگرفته از سخنان این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است:


سلام عرض می‌کنم به محضر برادران و خواهران عزیز و سلام به همه‌ی مجاهدان و شهیدان تاریخ انبیاء، تاریخ عدالتخواهی و جبهه‌ی تاریخی و تمام‌نشدنی نبرد حق و باطل، عدل و ظلم در طول تاریخ؛ در محفل خوبان از لشکر خوبان قرار شد سخنانی عرض بشود خدمت رفقا. در مقابل نقاط قوتی که در دوران انقلاب و دفاع مقدس بود که شما با نمونه‌هایی از آن در این نوع کتاب‌ها آشنا می‌شوید، به یک نقطه ضعف بزرگ انقلاب اشاره کنم که چرا روشنفکران ما، هنرمندان، نویسندگان، فلیمسازان و رمان‌نویسان نمی‌توانند سهم خودشان را و حقی که بر گردن آن‌ها در برابر این همه معنا و حماسه است به درستی ایفا کنند؟
ادامه در ادامه مطلب