بچه‌های‌قلم |aviniha.blog.ir

بچه‌های‌قلم |aviniha.blog.ir

" چهل میلیون معلم و دانش‌آموز و والدین، مستقیم با آموزش و پرورش مرتبط‌ اند.برای آموزش و پرورش هرچه هزینه کنیم، سرمایه‌گذاری است.اقتصاد آموزش و پرورش مثل هیچ دستگاهی نیست.باید این بخش را مورد توجه ویژه قرار داد. این بازده دارد و ارزش افزوده ایجاد می‌کند. "
رهبر معظم انقلاب

Reba.ir
دوستان مجازی

برخی از کامنت هارو خودم گذاشتم...جالبه ...بخونید لطفا

نظرات  (۷۵)

سلام ! وبتون رو مطالعه کردم . مطالبتون خواندنی بود و تامل برانگیز . موفق باشید .
راستی بین الحرمین مارو دعا کنید . حتما حکمتی بوده که سر از اینجا در آوردیم ! نیست ؟
پاسخ:
لابد!!
  • حلقه تربیتی شهید اسماعیل زاده تسوجی
  • با سلام دوست عزیز
    لطفا نظرات ، پیشنهادات و انتقادات خود را در مورد سه فعالیت اخر حلقه را برایمان ارسال کنید.
    نظرات سازنده شما باعث دلگرمی ماست
    با تشکر
  • حلقه تربیتی شهید اسماعیل زاده تسوجی
  • با سلام دوست عزیز
    لطفا نظرات ، پیشنهادات و انتقادات خود را در مورد سه فعالیت اخر حلقه را برایمان ارسال کنید.
    نظرات سازنده شما باعث دلگرمی ماست
    با تشکر
    تصاویر خام شهید مدافع حرم حسین نصرتی(محمودرضا بیضایی)
    در وبلاگ galam.blog.ir
    ضمنا خوشحال میشم اگه افتخار تبادل لینک بدین
    با تشکر یا علی
    التماس دعا...
    پس این بچه های قلم کجان ...؟!
    ای بهانه ی تمام اشک های صبح جمعه ام!

    ناله های ندبه ام!

    چه می شود به این نگاه بی رمق نظر کنی؟!
    سلام به منم سر بزن [قلب]
    کـــوله بارم بر دوش سفری باید رفتـــ...

    ســـفری بی همراه گم شدن تا ته تنهایی محضـــ

    یار تنـــهایی من با من گفتـــ:

    هر کجا لرزیدیـــ

    از سفر ترسیدیـــ

    تو بگو از ته دلـــ

    من خــــــدا رادارمـــ...
  • مبینا و مینا
  • خــــدایـا !


    دلـم را کسـانـى میشکننـد کـه هـرگز راضى به شکستـن دلشان نبودم !

    از آدمهایت که دلشان همانند سنگ است دلخورم ...

    از آدمهایی که درک نمی کنند و نمیفهمند دلخورم ...

    خدایا من از این آدمهایت مــــتـــــنــــفـــرمــــــ
    خوشحال میشیم به ما هم سر بزنی
  • فاطمه زهرا
  • این وبلاگه منه خوشحال میشم سر بزنید
    www.tooloeeshegh6.blogfa.com
  • والضحی _ میم
  • سلام
    ممنون که سر زدید

    لینک شدید
  • مصطفی طالبی
  • تقدیم به مهدی فاطمه، به سید علی مظلوم فاطمه، به 250000 شهید انقلاب اسلامی، به شهدای هسته ای، به آرمیتا، علیرضا و محمد حسین:
    غرقِ خون، گشته مادر میهن
    شکرِ ایزد که شیردال آمد
    سالِ هشتاد و دو که یادت هست؟
    استراو هم که از موال آمد
    از یمن بوی اقتدار آمد
    بوی خون، از سفارت بیروت
    سوریه، بوی کربلا می ده
    و حرم، بوی آتش و باروت
    بوی پسته، پیچیده و سردار
    بازیِ حقوقیِ سرهنگ
    خونِ مصطفی هنوز خیسه!
    آرمیتا و علیرضا دلتنگ!
    و شارون دشتی از نجاست بود
    سگ، درون طویله افتاده
    می دهد پلمپ به دردشان، تسکین
    و ژنو نگو، بگو باده!
    درژنو خنده ی ظریف دیدم
    دیپلمات ها که ... انگاری
    مرکز نطنز هم شد طنز
    نونِشو بریدن انگاری
    راه عشقو دیدم پلمپ کردن
    رسم عشقو نمی شه کرد تعلیق
    اون که با یک پا وایمیساد؛ رفته
    کم کمک آب و کیکِ زرد تعلیق
    مصطفی جون، خبرداری یا نه؟
    چشمِ نازِ تو احمدی، روشن
    قفل زدن به سایتِ تو اما؛
    دم به دم، هِی از کلید می گن
    چارچرخ هسته ای شده پنچر
    با کلیدی که قفل شده چرخه!
    سانتریفیوژ؟ نه؛ چرخِ عصاری
    دورِ سر، زمین که می چرخه!
    تو ظریفم، مقیم فیس بوکی
    جنگ نرمه! عزیز! نوازش نیست
    بخس گشته؛ حرمتِ لاله
    معنیِ اعتدال، سازش نیست!
    یک شبه، انقلاب بفروشد
    هرکه عادت کند به ویلا، قصر
    زعفرانیه؛ کشش دارد
    هفت تکبیر گوید و والعصر
    عصرِ تسلیم و دست و پا بستن
    عصرِ اکسیدِ شهریاری ها
    عصرِ خنجر، نشستنِ بر پشت
    عصرِ پاسپورتِ آریایی ها
    معنی عزتو که فهمیدیم
    بس بلند گشته سر و قد من
    آخر راهشون که معلومه!
    فکر کردنم می شه قدغن!
    من امید بسته ام به این خونه
    بوی عشقه که خونمون خوبه
    بذا تو حال خودم باشم
    میرمهدی کجاش محبوبه
    میرمهدی اسدی
    خوش به حالتون...
    بخشش کنید، اما نگذارید از شما سوء استفاده شود.

    عشق بورزید، اما نگذارید با قلبتان بد رفتاری شود.

    اعتماد کنید، اما ساده و زودباور نباشید.

    حرف دیگران را بشنوید، اما صدای خودتان را از دست ندهید .
    با سلام .
    ممنون از سایت خوب و به روزتون .. خیلی از مطالبتون استفاده می کنم .. امیدوارم به ما هم سری بزنید

    .:: با ما به روز باشید ::. - www.Updata98.ir
    ان شا الله
    بسم الله الرحمن الرحیم
    باعرض سلام وخسته نیاشید...
    امیدوارم شاد وبهروز و سربلند باشید...
    ما یه طرح صلوات داریم...تو این دوره که دوره نهم ختم 124000 صلوات هست نیتمون به زبان عامیانه آدم شدن هممونه...
    تو این زمونه آدم بوودن خیلی سخته...البته نظر شخصی منه...چون دسترسی به گناه اسان تر و سریع تر شده
    از دوره ی نهم ما 30000 صلوات مونده ... که انشاالله هر کدام از شما مقداری سهیم شین و فرستادن تعدادی صلوات رو به عهده بگیرین...راستی فرصت فرستادن صلوات نامحدوده ... ولی تعدادی رو نگین که نتونین و بعد مدیون شین....!
    در این دوره چون نظم و ترتیب تو وبلاگمون نبود... نمیتونیم قرعه کشی رو انجام بدیم ولی انشالله از دوره ی دهم دوباره به شرکت کنندگان به قید قرعه کارت شارژ داده میشه
    البته در قبال کاری که شما انجام میدهید قابل قیاس نیست...
    با ارزو قبولی طاعات و عبادات شما....
    یا حق خدانگهدار... [گل][لبخند]
    امیدوارم همین طور باشه
    وب منم بیاید
    بله مثل اینکه خیلی زود اومدم!!!
    اصلا فکرشم نمیکردم !!
    : )
    گفتم شاید منتظر باشید من التماس دعا بگم بعد برید!!
    پاسخ:
    !!!: )
    سلام
    میلاد نگین عالم خلقت ، پیامبر اسلام مبارک[لبخند][گل]
    سلام..
    دیر رسیدم یا بموقع؟!!
    التماس دعا دارم..
    خوش به سعادتتون..
    پاسخ:
    زیادی زود رسیدین!!!
  • محمد کیوان
  • هوالعزیز

    انسان وارسته، همواره بر نمازش مراقبت و مداومت دارد(معراج/23)
    تکرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است که هر روز گامى به خداوند نزدیک شویم.
    کسى‏که از پله‏هاى نردبان بالا مى‏رود، در ظاهر، پاى او کارى تکرارى انجام مى‏دهد؛ ولى در واقع در هر حرکت گامى به جلو و رو به بالا مى‏گذارد.
    « و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمی‌دارد»(عنکبوت/45)
    سلام علیکم
    دعوتید ...
    کاریکاتور یادش بخیر اون وختا | قسمت دوم

    http://aseman313.ir/1392/10/22/yades-bekheir-2

    مهمان رحمت خداست؛ پس منتظر حضورتان هستیم.
    پاسخ:
    ممنون


     یا علی
  • یک سبد سیب
  • اولین لبخند زینبــ...
    پاسخ:
     به به...
    سلام
    http://rasadsabzevar.blogfa.com
    این آدرس" پایگاه تحلیلی انتقادی رصد" است.
    خوشحال می شویم از نظرات شما در بهبود کیفیت مطالب استفاده کنیم.
    از این که ما را می بینید متشکریم و اگر این پیام بیش از یک بار برای شما ارسال شده ما را ببخشید.
  • مصطفی طالبی
  • باشد....
    ما امل ، ما عقب مانده!!!
    قصاصش را میگذاریم وقت ظهور...
    حال ای شماهای ماتیک زده لبخند بر لبان،
    و ای دست پرورده های فارسی وان!
    تا کی نگاهتان بر برامدگیهاست؟
    جوری که چشمانتان از گرسنگی شهوت زخم معده گرفته!
    باشد...
    بتازید...
    ولی وای بر شما ..
    که عفت را کشتید و پاکدامنی را افسانه کردید،
    پس بدانید،
    که گردنهایتان به لبه تیز حقیقت نزدیک شده است...
  • مصطفی طالبی
  • از #کیــــــنه ی تو پریم آقا گرگه!
    از تو #متنـــــــــــــفریم آقا گرگه!

    کم #آرد بمال روی دست و پایت
    ما #گول نمــی خوریم آقا گرگه!
  • مصطفی طالبی
  • هر روز از این مسیر بر می گردم

    از رفتــــن نـــــاگزیر بـــر می گردم

    تو شام بخور بخواب تنهایی جان!

    من مثل همیشه دیر بر می گردم
  • حلقه تربیتی شهید اسماعیل زاده تسوجی
  • / سالروز آغاز امامت و ولایت گل سرسبد عالم هستی، تبریک و تهنیت //
    پاسخ:
    تبریک...
    سلام
    عیدتون مبارک.
    پاسخ:
    عید شماهم ...
  • محمد کیوان
  • *هوالسبحان*

    خدایا یادم بده یاد بگیرم یادم باشد یادت باشم ...

    فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی‏ وَ لا تَکْفُرُونِ(بقره / 152)
  • مصطفی طالبی
  • نه نسیم "دبی"به کله ام زده
    نه هوس دو بیتی"بابا طاهر"دارم
    نه "منار جنبان"دلم را می لرزاند
    نه مات "کیشم"
    نه موجی"خزر"
    فاتحه ی" سعدی "و" حافظ "را هم از همین جا پست میکنم…
    من فقط کربلا میخواهم
    حتی الامکان بی برگشت …
  • حلقه تربیتی شهید اسماعیل زاده تسوجی
  • سلام
    خدا قوت
    پاسخ:
    ممنون
    از صدای گذر آب چنان می فهمم
    تندتر از آب روان عمر گران می گذرد
    زندگی را نفسی است ارزش غم خوردن نیست
    آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست . . .
    پاسخ:
    زیبا  بود

              یا علی
    سلامــ
    وقــت بخیــر
    ممنونـــ میشیمــ چند دقیقه از وقتتون رو برای ما صرف کنید و به دنیـای راه راه رای بدید.
    پیشاپیش سپاسگذارمــ .
    http://directory.iranwebfestival.com/website/donyayerahrah.ir/?utm_source=donyayerahrah.ir&utm_medium=p-left&utm_campaign=iwf-pv

    ان شاء الله که به خواستتون برسید
    پاسخ:
    همچنین شما...
    سلام با مطلبی تحت عنوان مردم غافل بروزم .لطف کنین با نظراتتان ما را یاری فرمایید
    .در ضمن ما را هم دعا کنین
    پاسخ:
    به روی چشم
  • خادم شهدا
  • سلام وبلاگ ثائر الزهرا (س) راه اندازی شد
    لطفا با نظرات خود ما را راهنمایی کنید
    ممنون میشم ما رو لینک کنید
  • فاطمه(یاس)
  • الهی کربلایی بشید ....
    من هجر یار دیده ام و باز زنده ام
    این شرط عاشقی نبود, خاک برسرم!

    پاسخ:
    شماهم نصیبتون شه ایشالله...
  • خاکی نشین
  • می رسم خدمت ارباب...
    سرم پائین است!!!
    پاسخ:
    آه  حسین جان...
  • یک سبد سیب
  • منظورم همون روزی بود که این کامنت را می گذارید و راهی کربلا می شوید.
    پاسخ:
    بله منم منظورتونو فهمیدم...
  • یک سبد سیب
  • سلام

    اول به آخرش فکر کردن خیلی خوبه...

    پیش مهربان اربابــــــ حسیـــن(ع)... ما رو هم دعا کنید.

    سپاس.
    پاسخ:
    دعا کنید بریم...چشم.
  • اول به آخرش فکر کن!
  • سرخپوستی پیر به نوه ی خود گفت:

    فرزندم در درون ما بین دو گرگ کارزاری بر پاست؛

    یکی از گرگ ها شیطانی به تمام معنا ، عصبانی ،دروغگو، حسود ، حریص و پست؛

    گرگ دیگر آرام ،خوشحال، امیدوار،فروتن و راستگو؛

    پسر کمی فکر کرد و پرسید:

    پدر بزرگ کدامیک پیروز است؟؟؟؟

    پدر بزرگ بی درنگ گفت: همانی که تو به او غذا می دهی!!!!!
  • ✘خـادم المهدی✘
  • ممنونم از حضورتون
    پاسخ:
    خواهش میکنم...التماس دعا
  • زهرا _الف_
  • شکر ِ خـُدا مسآفر ِ کربُبلآ شدم ...

    .
    .

    کآش میشد این شعر .. همصدآی ِ دل ِ جآ مآنده شود ...

    [گریه][گریه][گریه][گریه]

    یاعلی..
    پاسخ:
    کاش میشد...


    یا علی
  • اول به آخرش فکر کن!
  • انگشت نمای ، مردم این شهر گشته ایم ...

    " کربلا نرفته ها رو ... ! "
    پاسخ:
    ببخشید منبعش رو یادم رفته...ولی انصافا قشنگه...نه؟
  • وخدایی که دراین نزدیکیست
  • سلام
    چرا نخوندم از اونجایی که کنجکاو هم هستم کل نظرات رو هم خوندم و درضمن برمیگردم (اصولا) پاسخ رو هم میخونم
    open mind که نوشتید از نظر لغوی معنیش با اون منظور شما فرق داره از طرفی هم میشه یجور دیگه برداشت کرد که مثلا در رابطه با مصلحت اندیشیش اینجوری گفته باشید ولی به هرحال از اونجایی که اپن مکان مناسبی برای نگهداری اشیاء نیست گفتم جا که قحطیش نیومده وگرنه که .. اصلا آقا هرجا دوستداری بذار شاید هم من منظورتونو نفهمیدم نمیشه با زائر ارباب بحث کرد که...
    پاسخ:

    انگشت نمای ، مردم این شهر گشته ایم ...

    " کربلا نرفته ها رو ... ! "

  • محمد کیوان


  • سلام بزرگوار

    "بصری"

    http://bayanbox.ir/id/2579281006155888050

    http://bayanbox.ir/id/9039777878505392780

    http://bayanbox.ir/id/7618965863348879337

    http://bayanbox.ir/id/3899104205862383417

    http://bayanbox.ir/id/1885386852425298269

    http://bayanbox.ir/id/4747851563113601975

    http://bayanbox.ir/id/7121016610167486295

    http://bayanbox.ir/id/6295180952256936277

    http://bayanbox.ir/id/6985681000879534349

    http://bayanbox.ir/id/96970635572760069

    http://bayanbox.ir/id/9007017116486393480

    http://bayanbox.ir/id/8978024459981030679

    http://bayanbox.ir/id/5961091420704429378

    http://bayanbox.ir/id/6670890132334176652

    http://bayanbox.ir/id/5607550062731587353

    http://bayanbox.ir/id/8046390466319945517

    http://bayanbox.ir/id/3431977031001409443

    http://bayanbox.ir/id/1546830084972182932

    http://bayanbox.ir/id/8522066853029279795

    http://bayanbox.ir/id/7749931019126257538

    http://bayanbox.ir/id/8659585461162394069

    http://bayanbox.ir/id/2180439830149667546

    http://bayanbox.ir/id/4567345908324769441

    http://bayanbox.ir/id/4718576073140141300
    سلام دوست بزرگوار
    زیارت شما قبول باشه ان شاالله
    حلول ماه ربیع بر شما مبارک !

    شما رو دعوت میکنم به مطالعه پست جدید بنده و مشاهده پوستر جدید ،
    خوشحال میشم از انتقادات و نکته نظر های جنابعالی بهره ببرم ....

    خیلی ممنون :)
    تخریبچی - takhribchi.ir
    پاسخ:
    دعوت شما پذیرفته شد دوست عزیز



       یا علی
    سلام ماه ربیع الاول بر شما مبارک

    و از خدا برایتان آرزو دارم که لحظه لحظه به امام خوبیها نزدیک شوی

    شما هم لینک شدی

    عاقبتت بخیر
    پاسخ:
    ممنون

    عاقبت شما هم بخیر


    یا علی
    به انتهای بودنم رسیده ام…
    اما …
    اشک نمی ریزم…
    پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند
    پاسخ:
    هیچی...فقط ناامید نشوید...لطفا.


        یا علی
  • وخدایی که دراین نزدیکیست
  • روی اپن؟؟؟
    جای دیگه ای نبود؟مثلا روی میز یا توی کمد :)))

    و البته درمورد پی نوشت التماس دعا
    پاسخ:
    محتاجیم به دعا...ولی اصلا نخوندید ببینید من چی نوشتم!!!
    آقا این اوپن با اونopenتوفیر داره...
  • محمد کیوان
  • سلام برادر بزرگوارم

    زیارت با معرفت نصیب و روزیتان ان شاءالله

    _______________________

    هواللطیف

    اگر می خواهید مخاطبان به سوی شما جذب شوند،ابتدا به خودتان بپردازید!
    روح خشک و سنگین و بی لطافت هیچگاه در امر تربیت موفق نمی شود
    مهربانی و دلسوزی و رقت قلب را در خود بپرورید تا مردم بی آن که متوجه شوید،در اطراف شما جمع شوند (آل عمران/159 )
    پاسخ:
    ممنون
    خیلی به دردم خورد
  • نمی از یم
  • سلام
    ممنون از حضورتون
    شما هم لینک شدید؛ البته با افتخار
    ........
    ما رو هم دعا کنین
    پاسخ:
    ike
  • اول به آخرش فکر کن!
  • ما تف ، شما آبشار نیاگارا
    ما بدبخت حقیر ، شما کوروش کبیر
    ما واشر ، شما ارباب حلقه ها
    ما طرح مسکن مهر، شما برج العرب
    ما مینیمم نسبی ، شما ماکسیمم مطلق
    ما مداح ، شما دی جی
    ما کویر لوت ، شما جنگل بلوط
    ما 20:30 ، شما BBC

    ارادت از این بیشتر؟
    پاسخ:
    خدایی جالب بود...نه؟
  • آنتی زیون
  • سلام
    وبلاگ بسیار خوبی دارید .
    لینکتون کردم.
    ان شاالله قسمتتون بشه زود برید .
    پاسخ:
    ان شاءالله-همینطور شما

       یا علی
  • قلبم را ب حبّ ت خوش دار ..
  • سلام
    الان نمیدونم درباره متن بگم یا کامنتا
    +
    یاحق
    پاسخ:
    like
    من دلم اربعین می خواد
    .
    .
    تو که داری میذاری
    حداقل بذارش رو اجاق که تا موقع برگشتن چیزی ازش نمونه
    چون اصلن عقل خوب و بدردبخوری نیست
    پاسخ:
    like
  • رضی الدین زرگریان
  • با سلام خدمت شما امیدوارم حالتون خوب باشه!
    من از وبسایت شما خوشم اومد ولینکش کردم وتقاضای لینک از طرف شما دارم ممنون!
  • رضی الدین زرگریان
  • می گویند : شاد بنویس ...

    نوشته هایت درد دارند!

    و من یاد ِ مردی می افتم ،

    که با کمانچه اش ،

    گوشه ی خیابان شاد میزد...

    اما با چشمهای ِ خیس ... !!
    پاسخ:
    زیبا بود...
  • اول به آخرش فکر کن!
  • در یکی از شهرها با وجود توصیه ‏های مبلغین بزرگوار مبنی بر پرهیز از قمه‎زنی، مردم به خاطر اعتقادات خود دست ‏برنمی‏داشتند. به ما گفتند به آنجا برویم و آنها را از این کار باز داریم .

    ایام ماه محرم بود و چون اعلام کرده بودند فلانی می ‏آید و مردم ما را در تلویزیون دیده بودند، در مسجد جمع شدند.
    وقتی وارد شدم گفتند: آقای قرائتی آمده ‏ای برای قمه‎زنی بگویی.
    گفتم: شغل من چیست؟
    گفتند: تو معلم قرآن هستی.
    گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم دارید؟
    گفتند: بله قبولت داریم ولی حرف قمه نزنی، فقط قرآن بگو .
    من روی تخته نوشتم: «بسم الله الرحمن الرحیم - یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» (1)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‏اید! "راعنا" نگویید، بلکه بگویید: "انظرنا".»
    و بعد توضیح دادم که: «یا ایها الذین آمنوا» یعنی: ای مؤمنین .
    «لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» یعنی: راعنا نگویید بلکه انظرنا بگویید.

    راعنا نگویید یعنی چه؟ این قصه‏ ای دارد و قصه ‏اش این است که: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در حال سخنرانی بود، یک نفر از پای سخنرانی گفت: راعنا، یعنی مراعات ما را هم بکن . یعنی آرام‎تر صحبت کن یا به این طرف و آن طرف نگاه کن .
    این کلمه راعنا مثل کوکو است که هم می‏شود آن را با سیب زمینی درست کرد و هم با سبزی.
    «راعنا» را هم می‏شود از ریشه «رعی‏» گرفت و هم از ریشه «رعن‏». اگر از «رعی‏» گرفته شود به معنای «مراعات ما را بکن‏» است، ولی اگر از ریشه «رعن‏» گرفته شود، رعونت ‏به معنای خر کردن است و «راعنا» یعنی «خرمان کن.»

    وقتی که مسلمانان می‏گفتند «راعنا» هدفشان مقدس بود و معنای «مراعاتمان کن‏» را اراده می‏کردند، ولی یهودی‎ها از این کلمه استفاده کرده و گفتند: مسلمان‎ها به پیغمبرشان می‏گویند خرمان کن.
    در اینجا آیه نازل شد که: «یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا»؛ «ای کسانی که ایمان آورده‏اید، "راعنا" نگویید بلکه "انظرنا" بگویید.» یعنی کلمه ‏ای را که دشمن از آن سوء استفاده می‏کند به کار نبرید .

    بعد از این که این آیه را تفسیر کردم، گفتم: شما که قمه می‏زنید هدفتان مقدس است و به عشق امام حسین علیه السلام این کار را می‏کنید، ولی تلویزیون کشورهای اروپایی این کار شما را دوازده مرتبه نشان داده و گفته است که شیعه ‏ها دچار مرض خودآزاری هستند.
    دشمن از این کار شما چنین سوء استفاده می‏کند .
    این کار امروز شما مثل همان «راعنا» گفتن مسلمانان صدر اسلام است که دشمن از آن سوء استفاده می‏کرد و قرآن کریم با آیه مورد بحث‏ به مسلمانان آن روز و امروز هشدار می‏دهد که از هر کاری که دشمن از آن سوء استفاده می‏کند پرهیز کنید.
    پس چون امروز دشمنان از قمه ‏زنی شما سوء استفاده می‏کنند، شما دیگر قمه نزنید. گفتند: حالا فهمیدیم و دیگر قمه نمی‏ زنیم .
    پس از این جلسه به تهران رفتیم و آن سال در آن شهر جز چند نفر کسی قمه نزد .

    منبع:
    مجله مبلغان، فروردین 1382، شماره 39 ، محسن قرائتی
  • اول به آخرش فکر کن!
  • به گزارش 598 به نقل از نکات پرس، چندی پیش در مراسمی غیر رسمی، یکی از دانشمندان هسته ای کشور که دوستی نزدیکی با شهید مصطفی احمدی روشن داشته است در مورد مسائل فنی توافق ژنو با جمعی از جوانان انقلابی گفت و گو کرد و به سوالاتی در این خصوص پاسخ گفت. او در پاسخ به درخواست جوانان به نقل خاطراتی از شهید احمدی روشن و شرح مختصری از زندگی او پرداخت که حاوی نکات ناگفته ارزشمندی است. آنچه در ادامه می خوانید خلاصه ای از اظهرات ایشان در این مراسم است:
    به خاطر داشتن ریش، پیراهن روی شلوار و قیافه حزب اللهی در مصاحبه سازمان انرژی اتمی رد شد!
    شهید احمدی روشن تمام فعالیت ها ی زندگی اش را بر اساس تکلیف و وظیفه و نیاز نظام و کشور تنظیم می کرد، از تحصیلش و انتخاب رشته اش گرفته تا همکاری های علمی و انتخاب شغل. او مدتی با سپاه در مسائل فنی و علمی همکاری می کرد اما کمی بعد که احساس کرد نیاز اول کشور فعالیت در زمینه ی انرژی هسته ای است با وجود پیشنهاد های مناسب برای فعالیت در سازمان ها و ارگان ها ی دیگر رو به سوی این عرصه آورد اما در تمام دوران فعالیتش با موانع و سنگ اندازی های جدی مواجه شد، مصطفی( شهید احمدی روشن) در آزمون علمی سازمان انرژی اتمی موفق می شود اما در مصاحبه رد می شود، فقط و فقط به خاطر داشتن ریش، پیراهن روی شلوار و قیافه ی حزب اللهی! او شش ماه بعد برای بار دوم در آزمون شرکت می کند و این بار می تواند وارد سازمان شود و فعالیتش را شروع کند. در این فاصله پیشنهادات خوبی برای کار در ارگان هایی مثل شرکت نفت با درآمد های عالی داشت اما نپذیرفت چرا که وظیفه اش را حضور در عرصه ی انرژی اتمی کشور می دانست.

    حتی میز کار شهید احمدی روشن را از او گرفتند

    روزی مصطفی پله هایی را نشانم داد و گفت در دوران تعلیق بارها از این پله ها بالا و پایین رفتم، مدام کار می کردم، او در این دوران که جو ناامیدی فضای کار را گرفته بود با امیدواری تلاش می کرد و معتقد بود بالاخره روزی تعلیق پایان خواهد یافت، باید برای آن موقع آماده باشیم تا عقب افتادگی را جبران کنیم و سریع فرآیند رشد خود را طی کنیم، برای این کار باید از الآن تلاش کرد. او مدام اسناد را مطالعه، بررسی و تکمیل می کرد، البته در این فعالیت ها از دست سنگ اندازی ها هم در امان نبود، حتی میز کار شهید احمدی روشن را از او گرفتند و او مجبور بود روی سیستم گرمایشی بنشیند و کار کند.

    احمدی روشن به دنبال انقلاب در سیستم مدیریتی سازمان انرژی اتمی بود

    شاید این نکته ناگفته مانده باشد که شهید احمدی روشن به دنبال یک انقلاب در سیستم مدیریتی سازمان بود که بالاخره موفق شد و این انقلاب را به سر انجام رساند و یک تغییر جدی در مدیریت سازمان ایجاد کرد البته در این فعالیت ها تنها نبود بلکه مصطفی دوستان مخلص دیگری هم داشت که با کمک آن ها موفق شود کارهای بزرگی انجام دهد. بعد از رفع تعلیق فعالیت ها فورا شروع شد و خیلی سریع هم نتیجه داد. او جزو حلقه اول دست یابی به غنی سازی بود. روزی که کم کم داشتند به این نتیجه می رسیدند که دیگر غنی سازی امکان ندارد و باید دنبال راه های دیپلمانتیک بود، یک تیم چند نفره از دانشمندان جوان ما یک مهلت ۲۴ ساعته گرفتند و به طور معجزه آسایی در ده ساعت گام نهایی برداشته شد و ایران به جمع کشور های هسته ای جهان پیوست، آن روز همان روزی بود که مردم نمونه ی اولیه را دیدند و دستیابی به آن را جشن گرفتند.

    مصطفی در بخش بازرگانی هم موفقیت کسب کرد

    بعد از این فعالیت ها مصطفی تصمیم گرفت به بخش بازرگانی برود جایی که از نظر رتبه سازمانی جای نازل تری بود، چرا که ما در وارد کردن بعضی قطعات مشکل اساسی داشتیم، آمریکایی ها نحوه ی خرید قطعات ما را فهمیده بودند اما به جای جلوگیری از خرید ما از بازار سیاه با ایجاد یک واسطه در حلقه ی خرید در قطعات الکترونیکی مشکل ایجاد می کردند و این قطعات گاهی منجر به خرابی باقی دستگاها و قطعات ما در خط می شدند، او حس کرد تکلیفش این است که این مشکل را حل کند پس خودش از بخش فنی خارج شد و وارد این بخش شد و با تعجب توانست قطعاتی سالم با قیمت مناسب و به تعداد مورد نیاز برای سازمان تهیه کند! تعجب بیشتر از این است که برخی از این قطعات را فقط آمریکا آن هم تنها در یک کارخانه تولید می کند و نظارت های دقیقی بر آن دارد اما مصطفی موفق شده بود این قطعات را با قیمت مناسب وارد کند بدون این که خود سازندگان بفهمند و بخواهند!

    مصطفی یکی از چندنفر بسیار موثر در پیشرفت هسته ای جمهوری اسلامی بود

    تمام این فعالیت ها در حالی بود که با مشکلات شخصی هم دست و پنجه نرم می کرد، خانواده اش در تهران زندگی می کردند و خودش در اصفهان بود و مشکلات زندگی و دوری از خانواده را هم مدیریت می کرد، مدتی به اصفهان اسباب کشی کرد اما شرایط مساعد نبود و مشکلاتی پیش آمد پس دوباره به تهران بازگشت. مصطفی احمدی روشن تنها یک دانشمند انقلابی ارزشنمد نبود بلکه یکی از چند نفرِ بسیار موثر در پیشرفت هسته ای جمهوری اسلامی ایران بود که توسط تیم اطلاعتی دشمن کشف، رصد شد و شهید شد، او بارها در گمنامی شهید شده بود و معتقدم این شهرتی که اکنون دارد به خاطر گمنامی در تلاش ها و زندگی اوست.

    این دانشمند هسته ای در پایان در پاسخ به سوالی مبنی بر این که آیا صحت دارد که تیم دوستان شهید احمدی روشن از فعالیت منع شده اند ؟ تلویحا این خبر را تایید کرد و گفت بالاخره هر گروهی یک روز از هم می پاشد!
  • اول به آخرش فکر کن!
  • استاد می گفت... تمام عضلات بدن از مغز ما فرمان می گیرد...اگر ارتباط مغز با دیگر اعضا قطع شود... دیگر بدن هیچ حرکتی نخواهد داشت...

    زد زیر گریه و گفت... پس چرا بابای من وقتی سرش رفت ، تا یک دقیقه الله اکبر گفت...!

    اشک توی چشم استاد جمع شد... گفت :

    جبهه و رزمنده های ما، همه معادله های اهل علم رو به هم زدند...!!
  • اول به آخرش فکر کن!
  • توی قصابی بودم که یه خانم پیر اومد تو مغازه و یه گوشه ایستاد...

    یه آقای جوان خوش تیپی هم اومد تو گفت: آقا ابراهیم قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم...

    آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش...
    همینجور که داشت کارشو انجام میداد رو به پیرزن کرد گفت: شما چی میخواین مادر جان؟

    پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: لطفا" به اندازه همین پول گوشت بدین آقا...

    قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد و گفت: پونصد تومان! این فقط آشغال گوشت میشه مادر جان...

    پیرزن یه فکری کرد و گفت: بده مادر... اشکالی نداره... ممنون...

    قصاب آشغال گوشت‌های اون آقا رو کند و گذاشت برای اون خانم...

    اون آقای جوان که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی میکرد رو به خانم پیر کرد و گفت: مادر جان اینارو واسه سگتون می‌خواین؟

    خانم پیر رنگش پرید و سرخ و سفید شد و با صدای لرزان نگاهی به اون آقا کرد و گفت: سگ؟!!!

    آقای جوان گفت: بله... آخه سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز میخوره... سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟!!

    خانم پیر با بغض و خجالت گفت: میخوره دیگه مادر... شکم گرسنه سنگم میخوره...

    آقای جوان گفت: نژادش چیه مادر؟

    خانم پیر گفت: بهش میگن توله سگ دو پا... اینا رو برای بچه‌هام میخوام اّبگوشت بار بذارم خیلی وقته گوشت نخوردن!

    با شنیدن این جمله اون جوون رنگش عوض شد... یه تیکه از گوشت های فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشت های اون خانم پیر...

    خانم پیر بهش گفت: شما مگه اینارو برای سگتون نگرفته بودین؟

    جوون گفت: چرا مادر...

    خانم پیر گفت: بچه های من غذای سگ نمیخورن مادر...
    بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و آشغال گوشت هاش رو برداشت و رفت............
  • بابای دانیال
  • سلام دوست عزیز
    وبلاگ جالبی دارین، منم به تازگی یه سایت خرید اینترنتی شارژ موبایل راه اندازی کردم، برای افزایش محبوبیت سایتم تو گوگل به کمک شما نیاز دارم.
    اگه لطف کنید سایت منو تو وبلاگتون با عنوان خرید اینترنتی شارژ موبایل لینک کنید و یه شارژ از سایتم بخرید کمک بزرگی به من و خانواده ام کردین
    www.sharj10.ir
    ممنون
  • اول به آخرش فکر کن!
  • " افسوس هر چه سعی کردم مردم بفهمند، فقط خندیدند... "


    چارلی چاپلین
  • حضرت مادر.سـ

  • همه چیز از روز "دوشنبه" شروع شد...

    تمام هستی ام از آن زهرا(س)ست-yacin.blog.ir
  • اول به آخرش فکر کن!
  • این روزها که آب خیلی سر بالا می‌رود! قورباغه‌ها هم تحریر می‌زنند!

    نکته اینجاست که کار از ابوعطا گذشته و به بیات ترک و اصفهان و افشاری و دشتی کشیده!

    عجب روزگاریست
  • اول به آخرش فکر کن!
  • گفت: برخی از دولتمردان کنونی به جای این که دستاوردهای خود را به مردم ارائه بدهند، دولت قبلی را زیر سؤال می‌برند.
    گفتم: خب! دولت قبلی که خالی از ضعف نبوده است.
    گفت: آره! ولی خدمات بسیار زیادی هم داشته است و مخصوصا کارهای عمرانی دولت نهم کم‌نظیر و در مواردی بی‌نظیر بوده است، اگر ضعف‌ها را می‌گویند باید به نقاط قوت و خدمات هم اشاره کنند.
    گفتم: چه عرض کنم؟! دانش‌آموزی می‌گفت هر وقت پای من به لیوان آب می‌خورد پدرم می‌گوید مگه لیوان به این بزرگی را نمی‌بینی؟ ولی هر وقت پای خودش به لیوان می‌خورد و آب روی فرش پخش می‌شود با عصبانیت می‌گوید؛ اینجا، جای لیوان گذاشتن است؟!
  • اول به آخرش فکر کن!
  • جلد جدید کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی با عنوان «امام مخالف بود» با سرفصل‌های جدیدی چون امام مخالف شهردار نشدن محسن بود، امام مخالف هم گروه شدن با آرژانتین بود، امام مخالف اقدام افراطی‌ها برای جام زهر خواندن قطعنامه بود، امام انتقاد به مذاکره کنندگان را حرام می‌دانست، امام بخاطر علاقه‌اش به مستضعف‌ها همیشه دوست داشت با امثال ساحل عاج و غنا و سنگال و اتیوپی هم گروه شویم، امام موافق رفع فیلتر فیس‌بوک بود، امام مخالف فردو و نطنز و اراک و کلاً مخالف صنعت هسته‌ای بود و… روانه بازار خواهد شد.
  • ✘خـادم المهدی✘
  • انشاالله
  • سعید ابراهیمی
  • یک نقد کوچولو:.........
    چرا برای کربلا رفتن، شاید و اما و اگر....
    چرا یک روز صبح، همین الان نه....
    چه معلوم شاید فردا صبح-به فرض اینکه امروز آن روز موعود است- وقتی که خواستیم بیدار شویم و عقل مصلحت اندیش را یه جایی مثل اّپن آشپزخانه بگذاریم و برویم از همه ی هستی مان یک نعش بی جان در رخت خواب باقی مانده باشد، کسی چه می داند!
    شاید همین الان هم دیر باشد، مگر شک داریم که امام تنهاست...
    .................
    در کل بار معنایی جمله در وهله اول خیلی دلنشین بود.
    موفق باشید.
    یا حسین
    پاسخ:
    بله...
    درست میفرمایید
  • اول به آخرش فکر کن!
  • دگر مسجدم خانه ی توبه نیست
    که در اشک زاهد ریا دیده ام
    نه سودای نام و نه پروای ننگ
    ازین خرقه پوشان چه ها دیده ام
    طبیبا مکن منعم از جام می
    که درد درون را دوا دیده ام
    حریم خدا شد چه شبها دلم
    که خود را ز عالم جدا دیده ام
    "سلام علیکم، ایام سوگواری بر شما تسلیت"
    شما دعوتید...

    از این به بعد، پایان نامه ها، پروژه ها و تحقیقات مان را با قالب های مذهبی ارائه دهیم.

    دانلود رایگان قالب های زیبای مذهبی برای نرم افزار پاورپوینت:
    موضوع موردنیاز خود را مطرح کنید تا در صورت امکان قالبی متناسب با موضوع شما طراحی کنیم.

    ضمنا با کمال افتخار منتظر انتقاد، پیشنهاد و دیدگاه های شما هستیم. یا علی
    پاسخ:
    به روی چشم...حتما میام...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">