بچه‌های‌قلم |aviniha.blog.ir

بچه‌های‌قلم |aviniha.blog.ir

" چهل میلیون معلم و دانش‌آموز و والدین، مستقیم با آموزش و پرورش مرتبط‌ اند.برای آموزش و پرورش هرچه هزینه کنیم، سرمایه‌گذاری است.اقتصاد آموزش و پرورش مثل هیچ دستگاهی نیست.باید این بخش را مورد توجه ویژه قرار داد. این بازده دارد و ارزش افزوده ایجاد می‌کند. "
رهبر معظم انقلاب

Reba.ir
دوستان مجازی


در حال غم و ناراحتی چند مصرع و بیت شعری به ذهنم خطور کرد مثل: «با یک نفس تمام جهنم شود بهشت * گویند اگر جهنمیان یکصدا حسین (ع)» و یا همان بیتی که در اول متن آوردم« آخرش بی برو  برگرد مرا خواهی کشت * عاشقی با اگر و شاید و اما نشود!» و در بین همه اینها یک مصرع حالم را عوض کرد و دوباره بیدارم نمود از خواب غفلتی که مدتی است رفته ام! آن مصرع این است: در این مسیر دور جلودار زینب(س) است!

آری مدتی است که از روضه حسین و بی بی زینب (س) جدا افتاده ام! کوتاهی از خودم است قبول ولی ... ! این سه نقطه چیزی است که بین خودم و خداست. خودش می داند که چه شده. بهانه هم نیست، گفتم کوتاهی است. اما دلم تنگ است برای روضه حسین (ع)، برای گریه بر حسین(ع)، برای ناله بر حسین(ع)، برای کوفتن بر سر و صورت به عشق زینب (س) و دردهایش و برای همه اینها! «شراب کهنه شیراز مرا مست نکرد* عمری است زمین گیر چای روضه ام!»

بغض تمام وجودم را گرفته و فقط نیاز به یک اشاره دارد تا تبدیل به سیل اشک شود.

خدایا! بگذار جوری صدایت کنم که خودت دوست داری، یا رب العاصین یا رب العاصین یا رب العاصین انت المعافی و انا المبتلی و هل یرحم المبتلی الَّا المعافی، انت الدَّلیل و انا المتحیِّر و هل یرحم المتحیِّر الَّا الدَّلیل، مولای یا مولای انت الغفور و انا المذنب و هل یرحم المذنب الَّا الغفور! خدایا نیست، کسی به جز تو دورو برم نیست! پروردگارا ندارم، به جز تو کسی را ندارم یا ارحم الراحمین. خدایا دستمو بگیر نذار اشتباه برم/ جز در خونت تو بگو کجا برم؟


نظرات  (۷)

هدیه ابوذر بود ؛ غلام  ِ سیاه .

وقتی افتاد ، تنها صدا زد : ارباب.. مولا ... آقا ...

از همان روز ، روسیاه ها جرات کردند ، حسین - علیه السلام - را صدا بزنند : ارباب

 

 

+ ما افتاده ایم از نفس...از پا ... ارباب... ارباب...ارباب...

  • مصطفی طالبیـ
  •  چارلی چاپلین به دخترش:
            دخترم

    هیچکس و هیچ چیز دیگر رادر این جهان نمی توان یافت 

    که شایسته آن باشد که

     دختری ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند.

    برهنگی بیماری عصر ماست.

    به گمان من، تن تو باید مال کسی باشد که

    روحش را برای تو عریان کرده است.
  • مصطفی طالبیـ
  • فقر از دیدگاه دکتر شریعتی:


    میخواهم  بگویم ......


    فقر  همه جا سر میکشد .......


    فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ......


    فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ..... 


    طلا و غذا نیست  .......


    فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک 


    کتابفروشی می نشیند ......


    فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های 


    برگشتی را خرد میکند ......


    فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته 


    اند .....


    فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان 


    انداخته میشود .....


    فقر ،  همه جا سر میکشد ........


                        فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..


                      فقر ، روز را  "بی اندیشه"   سر کردن است

  • مصطفی طالبیـ
  •  شهید حمید رستمی:

    «به پهلوی شکسته فاطمه زهرا سلام الله علیها قسمتان می دهم که، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعایت کنید.»

  • مصطفی طالبیـ
  • چند وقت پیش روبری حرم مطهر امام رضا علیه السلام یه دختر بدحجابی با آرایش زننده کنار مغازه واستاده بود و یه پیر زن از اونجا رد میشد که چشمش به این دختره افتاد یه دفعه رفت به طرف اون دختره و کیفش رو باز کرد و دو تا عکس در آورد ونشون اون دختره بدحجاب داد و گفت: دخترم این دو تا عکس پسرهای من هستن که رفتن جبهه و شهید شدن ؛حالا تو روبروی امام رضا با این وضع اومدی بیرون؟؟؟ چرا پا روی خون دو تا پسرم میگذاری!!!  اون دختره با نهایت پررویی برگشت به مادر دوتا شهید جواب داد: "شهید شدن که شدن؛به من چه؟ پولش رو داری میگیری!!!" و اون پیر زنه بدون اینکه جوابی بده،نشست روی سکوی مغازه و شروع کرد به گریه کردن!!!!!!!
  • مصطفی طالبیـ
  • هر کس که در راه روشنگری فکر مردم، تلاشی بکند، تلاشش جهاد نامیده می‌شود. ""مقام معظم رهبری""
  • مصطفی طالبیـ
  • دو تا بچه ها، اسیری را همراه خودشون آورده بودند و های های می خندیدند. گفتم : «این کیه؟» گفتند : «عراقی» گفتم: «چطوری اسیرش کردید ؟». . . می خندیدند !!! گفتند:« از شب عملیات پنهان شده بود ، تشنگی فشار آورده بهش، با لباس بسیجی های خودمان اومده بود ایستگاه #صلواتی شربت بگیره، پول داده بود، این طوری لو رفت . » و هنوز می خندیدند.... شادی روح شهدای اسلام صلوات

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">